معنی حق رد، رد، منع، نشانهمخالفت، رای مخالف، رد کردن قدغن کردن، رای مخالف دادن, معنی حق رد، رد، منع، نشانهمخالفت، رای مخالف، رد کردن قدغن کردن، رای مخالف دادن, معنی pr cb، cb، kju، jaاjikoاgtت، cاd koاgt، cb lcbj rbyj lcbj، cاd koاgt bاbj, معنی اصطلاح حق رد، رد، منع، نشانهمخالفت، رای مخالف، رد کردن قدغن کردن، رای مخالف دادن, معادل حق رد، رد، منع، نشانهمخالفت، رای مخالف، رد کردن قدغن کردن، رای مخالف دادن, حق رد، رد، منع، نشانهمخالفت، رای مخالف، رد کردن قدغن کردن، رای مخالف دادن چی میشه؟, حق رد، رد، منع، نشانهمخالفت، رای مخالف، رد کردن قدغن کردن، رای مخالف دادن یعنی چی؟, حق رد، رد، منع، نشانهمخالفت، رای مخالف، رد کردن قدغن کردن، رای مخالف دادن synonym, حق رد، رد، منع، نشانهمخالفت، رای مخالف، رد کردن قدغن کردن، رای مخالف دادن definition,